فندوق مامانفندوق مامان، تا این لحظه: 12 سال و 12 روز سن داره

فندوق مامان عاشقتممممممممممممم

چادگان

قربون ثنای عزیزم بشم که عزیز تر از اون چیزی تو این دنیا ندارم هستی مادر امروز خیلی ماه شده الهی فداش بشم یاد وقتی که به دنیا اومد افتادم روزی که به دنیا اومد بابا مجید ما رو با ماشین دوستش برد بیمارستان من و دو تا مامان جونا البته اونا از من بیشتر دست پاچه بودن همش نگران بودن چه بارون شدیدی اون روز اومد پا قدم دختره گلم بود ثنا خانوم خوشگلم خیلی دوستت دارم دومین مسافرت ثنا خانوم رفتیم چادگان البته فقط یه شب که ثنا خانوم عاشق شعله های اتش شد و همش بهش نگاه میکرد دیگه هواسش به مامانش نبود خوش گذشت البته توی ماشین ثنا خیلی خسته شده بود و برگشتنی همش غر میزد
20 شهريور 1391

ثنا کوچولو

این عکس ثنا خانومه که بعد از شمال سرما خورده و حسابی لاغر شده بمیرم ناز گلم ...
12 شهريور 1391

عروسک مورد علاقه ثنا خانوم

اینم عکس ثنا خانوم با عروسک مورد علاقه اش که توی اولین سفر ثنا خانوم به شمال توی سوئیت جا موند و وقتی برگشتیم یه نفر اونو برده بود بابای ثنا خانوم عروسک ثنا خانوم و بسته بود به پنکه سقف و میچرخوند ثنا خانومم خوشش میومد ولی متاسفانه عروسک مورد علاقه اش جا موند بمیرم برات ثنای نازم ...
12 شهريور 1391

بدون عنوان

سلام به هستی مادر ثنای قشنگم تنها امید زندگی من الهی مامان فدات بشه هنوز سرما خوردگی گلم خوب نشده الهی فداش بشم دختر کوچولوی نازم خوب نمیتونه نفس بکشه من براش بمیرم حالا که چهار ماهش تموم  شده دختره نازم ٥ کیلو شده دکتر میگفت وزنش کمه شروع کردم بهش حریره میدم الهی فداش بشم همش گرسنه میمونه همش میخواد همه چیزو بخوره کور بشم براش مامان خیلی وست داره دخترک نازم دخترم یاد گرفته با کمک دیگران وسایل و با دو تا دستش میگیره تا ازش غافل میشم خودشو به یه طرف میندازه تادستشو میگیرم خودش میشینه الهی فداش بشم با صدا میخنده
12 شهريور 1391

اولین مسافرت

اخره ماه رمضان این چند روز تعطیلی رفتیم شمال اولین مسافرت ثنا خانوم بود خیلی بد بود ثنا خانوم همش حوصلش سر میرفت و به خاطره اب و هوای مرطوب شمال کلی اذیت شد الهی فداش بشم شبا هم با کلی گریه میخوابید حالا هم که برگشتیم ثنا خانوم سرما خورده اصلا خالش خوب نیست سه روزه تب کرده و همش گریه میکنه الهی مامانش نباشه دختره گلم درد بکشه ناز گل مامان امروز واکسن داشت تا سوزن و دید شروع کرد به گریه کرده الهی قربونش برم ای کاش تب نکنه خیلی دوست دارم ثنای عزیزم هر جا میریم همه عاشقش میشن از بس دخترم خوش اخلاقه و برای همه میخنده یه شمالی عاشقش شده بود بهش میگفت تی چیشو قربان تی جان و قربان ثنا خانومم همش براش میخندید امروز یاد گرفته همه چیزو با دستا...
5 شهريور 1391