ثنا در اولین محرم

ثنای قشنگم در اولین محرم سه شب اخر رو رفت به حسینیه و حسابی نق زد اصلا اروم نمیگرفت ولی تا میرفتیم بیرون خوشش میومد از لامپت و شلوغی شهر خوشش میومد ولی از جمعیت زیاد خوشش نمیومد

ثنای نازم اصلا به من نمیرسید مامان جونی ثنا رو همش بغل میکرد و نگه میداشت یا خاله مامانی یا خاله خود ثنا خانوم اصلا به من نمیرسید

الهی فدات شم ثنای گلم برای هفت ماهگی ٦٦٠٠ بودی یه کم کمه ولی نمیشه کاریش کرد ریزه میزه و فلفلی و شیطونی ولی تنبل نه میشینه نه چهار دست و پا میره البته من ناراحت نیستم چون خیلی شیطونه اگه راه بیفته من باید همش بدوم دنبالش

فکر کنم ثنا خانوم داره دندون در میاره چ.ن غذا خوردنش خیلی بد شده و شبا تا ساعت دو خوابش نمیبره

ثنای گلم دوست دارم مامان